شب های دلتنگی

حالا دیگر چند وقتی است هیچ چیزی ناراحتم نمی‌کند... هی روزگار! چراغت روشن است ولی صدایت قطع و وصل می‌شود!

 چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! 


چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !

چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !
...

چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!

چه بیرحمانه! من سوختم ..............

آری اولش زیباست آخرش بیرحم... هــــــــــــــــــــــی روزگار خاک تو سرت..

نوشته شده در برچسب:نیازمند,ناجوانمردانه,چه زیبا,ساعت 20:53 توسط رضا عرب زاده| |


Power By: LoxBlog.Com

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد