شب های دلتنگی

حالا دیگر چند وقتی است هیچ چیزی ناراحتم نمی‌کند... هی روزگار! چراغت روشن است ولی صدایت قطع و وصل می‌شود!

 من به آمار زمین مشکوک

اگر این سطح پر از آدم هاست

پس چرا این همه دلها تنهاست...!

بیخودی میگویند هیچکس تنها نیست

چه کسی تنها نیست ، همه از هم دورند..

همه در جمع ولی تنهایند

من که در تردیدم تو چطور

نوشته شده در برچسب:,ساعت 19:45 توسط رضا عرب زاده| |

 نه تو می مانی و نه اندوه

و نه هیچ یک از مردم این ابادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی ان لحظه شادی که گذشت
غصه هم میگذرد
...
انچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز...!
 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 19:29 توسط رضا عرب زاده| |

نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام. یک صحرا گذشت پس کجایی بیمعرفت

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:58 توسط رضا عرب زاده| |

چه قدر بد و طاقت فرساست اون لحظه هایی که نمیدونی چرا دلگیری و هیچ چیز شادت نمیکنه.با اینکه اطرافیانت شاد و خوشحالند.خدایا زود بگذران این دقایق رو که تحمل ندارم...

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:41 توسط رضا عرب زاده| |

فقط باش... همين كه هستي كافيست...

دور از من... بدون من... چه فرقي ميكند؟؟؟

گل ميخري،خوب است!براي من نيست!؟نباشد!!! ھمين که رختمان زير يك آفتاب خشك ميشود كافيست...

دلخوشم به اين حماقت شيرين

نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:46 توسط رضا عرب زاده| |

 کــنـارم گـذاشتی کـه تـلـــخـم کـنی ...

شــرابــــی شـــدم نـاب...حـــالا خمـــــاری ام را بــکــــش لعنتــــــی !!!

نوشته شده در برچسب:,ساعت 20:17 توسط رضا عرب زاده| |

 خـــــسته اَم !
از این دلـــــداری هـ ـایِ مـــــجازی
دلـــم شــــانه هـــــایِ حــــقیقی می خــــواهد !

به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد...
دلش غمگین ...
خودش ساده،
کمی از جنس ما باشد....

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:37 توسط رضا عرب زاده| |

 این عصرهای پائیزی...
عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد ...!
گـویی ... تـو اتـفاق می افـتی...
و مـن دچـار می شـوم ..
تـمام "مــن" دارد "تـــو" می شـود

نوشته شده در برچسب:,ساعت 21:51 توسط رضا عرب زاده| |

هر آدمي تو زندگيش يه بي معرفت داره
كه اون بي معرفت
دوست داشتني ترين آدمه روزگاره !

بي معرفت ، به يادتم . . . 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:49 توسط رضا عرب زاده| |

**روز جهاني كوروش بزرگ، مبارک و همايون باد**
 

ــــــ روحش شاد و يادش گرامي ــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــ
ــ
ـ

 

و حال...

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:31 توسط رضا عرب زاده| |

 این عکس بر من صدق میکنه. شماهارو نمیدونم

نوشته شده در برچسب:,ساعت 21:46 توسط رضا عرب زاده| |

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که:

پدر تنها قهرمان بود.

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد.
...
...
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند.

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود.

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود... 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 23:11 توسط رضا عرب زاده| |

 ما ﻧﺴﻞ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ،

ﻧﺴﻞ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ،
ﻧﺴﻞ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﺑﺎ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ،
ﻧﺴﻞ ﻏﯿﺮﺕ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺍﻫﺮ ، ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﯼ ﺭﻭﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ،
ﻧﺴﻞ ﻻﯾﮏ ﻭ ﭘﻮﮎ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻗﺮﺽ ،
...
ﻧﺴﻞ ﮐﺎﺩﻭ ﻫﺎﯼ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ،
ﻧﺴﻞ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺎﻡ ،
ﻧﺴﻞ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﯼ ﻭﯼ ﯽﭘ ﺍﻥ ،
ﻧﺴﻞ ﺻﻒ ﻭ ﺩﻋﻮﺍ ،
ﻧﺴﻞ ﺗﻒ ، ﻭﺳﻂ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ،
ﻧﺴﻞ ﻫﻞ ، ﺗﻮﯼ ﻣﺘﺮﻭ ،
ﻧﺴﻞ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﮓ ،
ﻧﺴﻞ " ﺷﯿﻨﯿﻮﻥ " ﺯﯾﺮ ﺭﻭﺳﺮﯼ ،،
ﻧﺴﻞ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﭘﯿﺮ ﻣﻮ ﺭﻧﮓ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﮐﺎﺭ ،
ﻧﺴﻞ ﺷﺎﺭﮊﻫﺎﯼ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﯽ ،
ﻧﺴﻞ " copy , paste " ،
ﻧﺴﻞ ﻋﮑﺴﺎﯼ ﻟﺨﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺩﻭﺑﯽ ،
ﻧﺴﻞ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ،
ﻧﺴﻞ ﻓﺘﻮﺷﺎﭖ ،
ﻧﺴﻞ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻫﺎ ،
ﻧﺴﻞ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺭﻗﺺ ﻧﻮﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﻠﯿﺲ ،
ﻧﺴﻞ ﺳﻮﺧﺘﻪ ، ﻧﺴﻞ ﻣﻦ ، ﻧﺴﻞ ﺗﻮ !
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ،
ﺑﯿﻦ ﻋﺬﺍﺏ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ، ﻣﺪﺍﻡ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ، ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ |:...

نوشته شده در برچسب:,ساعت 20:18 توسط رضا عرب زاده| |

 باران بیاید یا نیاید،


توباشی یا نباشی،

خاطرت باشد یا نباشد،
...

دیگر تنهاییم را با تو هرگز قسمت نمی کنم ......

و از ته دل به تو می گویم ؛

نا رفیق ! من خیس از یاد توام !

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:14 توسط رضا عرب زاده| |

 عاشقش بودم عاشقم نبود....
وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود ...
حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن
یکی بود یکی نبود

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:12 توسط رضا عرب زاده| |

 عشق ورزیدن به کسی که عشقو نمی فهمه،مثله خوندن غزل حافظ برای سوسکه مُسترابه

یعنـــــــــــــی ...تجربه کردم که میگمااااااااا

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:15 توسط رضا عرب زاده| |

 به سلامتی اون دختری که گرمای دست دوست پسرپیادشو با گرمای بخاری ماشین یه بچه پولدار عوض نمیکنه و به سلامتی اون پسری که تو خیابون چشمش به یه دختر ناز و خوشگل میفته ولی سرشو میندازه پایین وزیر لب میگه اخه هرچی که باشی انگشت کوچیکه عشقمم نمیشی

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:10 توسط رضا عرب زاده| |

دل من باز گریست

قلب من باز ترك خورد و شكست

باز هنگام سفر بود
...

و من از چشمانت می خواندم

كه به آسانی از این شهر سفر خواهی كرد

و

از این عشق گذر خواهی كرد

و نخواهی فهمید ...

بی تو این باغ پر از پاییز است...... 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:11 توسط رضا عرب زاده| |

 دقت کردی؟


گاهی... جای رحمت ميشويم زحمت

جای محرم ميشوم مجرم

...
جای ژست ميشويم زشت

جای يار ميشويم بار

جای قصه ميشويم غصه

جای زبان ميشويم زيان و....

پس زيادی به خودمان مغرور نباشيم چون با يک نقطه یا یک حرف جابجا ميشويم.

نوشته شده در برچسب:,ساعت 1:5 توسط رضا عرب زاده| |

 یــه وقتایـــی یــه کسایـی رو تـــــو زندگیــمـون راه میدیم؛
که نــنــه بـابـاشون تــــو خــونـــه بـــه زور راشـــون میــــدادن!
(بهتون بر نخوره . خودم تجربش کردم)

نوشته شده در برچسب:,ساعت 1:2 توسط رضا عرب زاده| |

کاش می دانستی، من سکوتم حرف است،
حرف هایم حرف است،
خنده هایم، خنده هایم حرف است.
کاش می دانستی،
می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم.
...
کاش می دانستی، کاش می فهمیدی،
کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند،
یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند.
من کمی زودتر از خیلی دیر،
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد.
تو نترس، سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد.
کاش می دانستی،
چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت،
در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست.

تازه خواهی فهمید، مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست. 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 1:43 توسط رضا عرب زاده| |

 به سلامتي بعضی از ماها که تنهاییم..

نه اينكه نتونستیم با كسي باشیم
.
.
.
...
.

نه....
.
.
.
.
.
.
بلكه نخواستیم با هركسي باشیم

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:23 توسط رضا عرب زاده| |

 بعد مرگم بر روی سنگ قبرم ؛ نه نام بنویسید ، نه نشانی !

فقط بنویسید
اینجا کسی خوابیده که روزی هزار بار مُرده و زنده شده
بنویسید
اینجا قبر یک نفر نیست
...
...
اینجا یک تن به همراه هزاران آرزوی زنده به گور شده خوابیده
اصلا بنویسید
اینجا کسی دفن شده که قبل از زنده بودنش ، مُرده بوده
بنویسید
او زندگی نکرد ، او هر روز مُرد ، او هر لحظه میان این مردم جان داده
...آری با خط درشت بنویسید :
اینـجا یـک نفـر بد جـوری مُـرده ..

نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:27 توسط رضا عرب زاده| |

ما از اوناشیم که اگه ظاهرمون از خـــــعلیااا قشنگ تر نیس
حداقل پیش خودمون خوشالیم

باطنمون از خـــــــعلیاااا ‌قشنگتره 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:22 توسط رضا عرب زاده| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 21:11 توسط رضا عرب زاده| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:7 توسط رضا عرب زاده| |

 سنگين است تكليف بي تو بودن،
تو آسوده بخواب!
من مشق گريه هايم مانده...

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:19 توسط رضا عرب زاده| |

 غریب است دوست داشتن
و عجیب تر از آن دوست داشته شدن
وقتی می دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد
...

و نفس ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ،
به بازی اش میگیریم،
هرچه او عاشق تر ، ما سرخوش تر
هرچه او دل نازک تر ، ما بیرحم تر
تقصیر ما نیست
تمامی قصه های عاشقانه اینگونه
به گوشمان خوانده شده اند

نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:37 توسط رضا عرب زاده| |

من خودمم شبیه کسی نیستم اگر میخوای مثل بقیه باشم , بقیه هستن . . . !

 

*ممنون میشم عضو خبرنامه وبلاگ بشید*

نوشته شده در برچسب:,ساعت 21:4 توسط رضا عرب زاده| |

 چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! 


چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !

چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !
...

چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!

چه بیرحمانه! من سوختم ..............

آری اولش زیباست آخرش بیرحم... هــــــــــــــــــــــی روزگار خاک تو سرت..

نوشته شده در برچسب:نیازمند,ناجوانمردانه,چه زیبا,ساعت 20:53 توسط رضا عرب زاده| |

 خـدایـا ؛ کسی را که قسمت کس دیگریست


سر راهمان قـرار نـده ! تا شبهای دلتنگیش بـرای ما باشد !

و روزهـای خوشش بـرای دیـگـری !

نوشته شده در برچسب:خدایا,شب های دلتنگی,ساعت 20:49 توسط رضا عرب زاده| |

 قسمتی از دیالوگ ماندگار پرویز پرستویی در فیلم مارمولک :


شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد
اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است ...
و این قدر به فكر راه های دررو نباشید ... !!
...
...خدا كه فقط متعلق به آدم های خوب نیست
خدا، خدای آدم های خلافكار هم هست
فقط خود خداست كه بین بندگانش فرقی نمیگذارد
او: اند ِ لطافت
اند ِ‌ بخشش
اند ِ بیخیال شدن
اند ِ چشم پوشی و رفاقت است ...
 

 

نوشته شده در برچسب:خدا,خدا,خدا,خدا,ساعت 20:46 توسط رضا عرب زاده| |

 هر وقت زندگی یه ضربه بهت زد ، آروم لبخند بزن و بهش بگو :

” جوجه ! همه زورت همین بود !؟ “

نوشته شده در برچسب:جوجه,زندگی,لبخند,ساعت 20:40 توسط رضا عرب زاده| |

برای این که هنوز به تو فکر می‌کنم
هنوز نگرانت میشوم
هنوز دلتنگت میشوم

و هنوز دوستت دارم از خودم متنفـــــــرم... 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 20:31 توسط رضا عرب زاده| |

 هرکس به طریقی دل ما می شکند , 

اما تو خیلی خلاقیت به خرج دادی آفرین !

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:3 توسط رضا عرب زاده| |

 خنــــــده دار است…نه؟!

که تـــــو هی مرا دور بزنی
و مـــن
دلــــــــم را خوش کنم
که در محاصـــره ی توام …
*ممنون میشم عضو خبرنامه وبلاگ بشید*
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:12 توسط رضا عرب زاده| |

دوستت اگه تنهاس، اگه غم داره تو دلش، اگه میبینی زل زده به مونیتورش و هر از گاهی میخنده،از اون تلخاش؛ تو هواشُ داشته باش، تو تنهاش نذار
باور کن
روزی هزار بار میمیرهTکسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست !! 

*ممنون میشم عضو خبرنامه وبلاگ بشید*

نوشته شده در برچسب:دوست,تنهایی,شب های دلتنگی,ساعت 11:10 توسط رضا عرب زاده| |

زندگی دفتر از خاطره هاست
یک نفر در دل شب.یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست.یک نفر همسفر سختی هاست
چشم تا باز کنی...عمرمان میگذرد
ما همه همسفر و رهگذریم
...
آنچه باقیست
فقط

 

خوبی هاست 

*ممنون میشم عضو خبرنامه وبلاگ بشید*

نوشته شده در برچسب:زندگی,دفتر خاطره ها,ساعت 10:45 توسط رضا عرب زاده| |

 

*ممنون میشم عضو خبرنامه وبلاگ بشید*

نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:38 توسط رضا عرب زاده| |

 خدایــــــــــا دلم مرهمی می خواهد از جنس ِ خـــــــــــــــودت ...


نزدیــــــــــــــک

بی خطـــــــــر
...


بخشنــــــــــده ...

بی منّــــــــــت ....
 
 

 

نوشته شده در برچسب:خدایا,مرهم,ساعت 21:34 توسط رضا عرب زاده| |


Power By: LoxBlog.Com

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد